میتوانم کسی باشم که آسمانش پرستاره است ، رنگ عشق را ندیده ولی عاشق است.
میتوانم شمعی باشم که عاشق هزار پروانه است ، سوختن پروانه را باور ندارد و مثل خورشیدگرم گرم است.
میتوانم سرابی باشم برای دلها ،زخمی باشم برای دردها ، سنگی باشم برای شکستنها.
میتوانم بشکنم دلها را، به بازیبگیرم قلبها را ، و بسوزانم نامه ها را.
میتوانم دو رنگ باشم یک قلب رنگارنگ داشته باشم ، میتوانم در آغوشها بخوابم و آرام باشم.
در مرامم نیست اینگونه باشم ، دلی سیاه و قلبی پر ازدحام داشته باشم .
آسمانی بی ستاره دارم ، قلبی آواره دارم ، نه شمع هستم و نه خورشید ، من یک دل مهتابی دارم.
من که دلم پر از درد است پس چگونه مرحمی برای دردهایم باشم؟
من که خود یک دلشکسته ام ، در غم عشق نشسته ام پس چگونه باید آرام باشم.
نمیتوانم بنویسم قصه رفتنها ، غرق شدن در سراب دلها را .
مینویسم که اسیر دلهای بی وفا بودم ، هنوز قصه تمام نشده ، من نیز قربانی یک عشق دروغین بودم.
نظرات شما عزیزان:
زهرا
ساعت18:31---1 مهر 1392
سلام دوست عزیزم وبلاگ خوب و زیبایی داری بهت تبریگ میگم به من نتها هم سر بزن منتظرتم اگه بیایی خوشحال میشم نظر یادت نره
yalda
ساعت22:34---2 بهمن 1391
zejtak
پاسخ:E,,,,,man zejtakam
sara
ساعت23:30---17 دی 1391
سلام دوستای گلم.به قول خودتون واقعا نوشته های تاپی دارید.منم یک وبلاگ ساختم.خوشحال میشم با نظراتون بهم کمک کنید.اگه مایل به تبادل لینک بودید خبرم کنید تا لینکتون کنم.منتظرم shahrokh-estakhri59.lxb.ir