كاش می شد نغمه یاران شنید
كاش می شد شور و مستی را چشید
كاش می شد بانگاهش تر شویم
كاش می شد ناز او را هی كشید
كاش می شد عشوه معشوق دید
كاش می شد رنج عشقش را كشید
كاش می شد همچو باران در كویر
با دل و جانش تمنا را كشید
كاش می شد با لبانش یار بود
كاش می شد نوش دارو را چشید
كاش می شد همراه حرف دلش
كاش می شد با دل او زار گریست
كاش می شد غرق خواهش می شدیم
كاش می شد هق هق عاشق شنید
كاش می شد با صدایش مست شد
كاش می شد با حضورش سبز شد
كاش می شد در دلش غوغا بریخت
كاش می شد با لب حسرت گریست
كاش می شد همچون سیاوش بود زار
كاش می شد نغمه هایش را شن
__________yalda_pak________
بشین که حرفای زیادی دارم/ برای تو پیشنهادی دارم/
اگه یه کم چاقی و تیپت بده/ پولتو بیخودی به دکتر نده/
لُپای ابطحی رو دیده بودی؟/ قصهی چاقیشو شنیده بودی؟/
یهو گرفتنش با هیکل بد/ رف تواوین آلن دلون شد اومد /
نگو کسی براش غذا نبرده/ شکندارم تا میتونسته خورده/
رژیم نگیر الان که شیر تو شیره/ بذار رژیم بیاد تورو بگیره/
معجزهی اوین یکی دو تا نیست/ کلّشو بنویسم تو صفحه جا نیست/
یه جاییام هس که تو دنیا تکه/ شنیدم اسم اونجا کهریزکه/
میگن یکی که حاشیه نورده/ رفته و کهریزکو کشف کرده/
کشف اونه که صدا کنه مثل بُمب/ درس مث کشف کریستف کلُمب/
اونجا یه جاییه که «این» «اون» میشه/ کافر اگه بره مسلمون میشه/
فضای اونجا خیلی روحانیه/ پات برسه عوض شدن آنیه/
کشف و شهودی که میگن همینه/ آدم فقط باید بره ببینه/
فک نکنی دارم دروغ میگم هاااا/ کلیپشو نشون دادن تو سیما/
بنده میخوام از سر خیرخواهی/ فراجناحی و خدا گواهی/
نامه بدم به سازمان ملل/ یه نامهی منطقی و مُستدل/
بگم جناب «بان کی مون» هاو آر یو/ بنده ام از ولایت ابر قو/
سران کشورا که جمعن اونجا/ از آسیا گرفته تا اروپا/
کُلّهم اجمعین بخوان یا نخوان/ با «تُوپولُف» همّه رو بفرس بیان/
بگو که سالم برسن به این سر/یا اگه مُردن فبها، چه بهتر/
میخوایم از اینا اعتراف بگیریم/ ما توی اینجورکارا بینظیریم/
فریب انگلیسیا رو خوردیم/ دنیارو دست کافرا سپردیم/
یکیش «حسین باراک اوباما»ی بد/ این آدم سیاهروی مرتد /
من نمیفهمم مگه دینش چشه/ که ول کنه بره مسیحی بشه/
به فرض اگه یه روز همین «جرج بوش»/ بیاد بره اوین میشه مثل موش/
همون کسی که طالبانو میکشت/ ریششو اندازه میگیره با مشت/
ما دلمون میخواد همه خوب بشن/ هیکلای تُپل مث چوب بشن/
__________yalda_pak________::)
شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد
از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست
بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست
من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز
بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست
غمدیده ترین عابر این خاک منم من
جز بارش خون چشم مرا مشغله اینیست
در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا
مانند کویری که در آن قافله ای نیست
می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس
در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست
شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد
هرچند از این ذهن پریشان گله اینیست
دو دلم اول خط نام خدا بنویسم
یا که رندی کنم و نام تو را بنویسم
همه یک گفتم و دینم همه یکتایی بود
با کدامین قلم امروز دوتا بنویسم
ای که با حرف تو هر مسئله ایحل شدنیست
به خدا خود تو بگو نام که را بنویسم
صاحب قبله و قبله دو عزیزاند ولی
خوشتر آن است من از قبله نما بنویسم
آسمان مثل تو احساس مرا درک نکرد
باز غم نامه به بیگانه چرا بنویسم
تا به کی زیر چنین سقف سیاه و سنگین
قصه ی درد به امید دوا بنویسم
قلمم جوهرش از جوش و جراحت باقیست
پست باشم که پی نان و نوا بنویسم
بارها قصد خطر کردم و گفتی ننویس
پس من این بغض فرو خورده کجا بنویسم
بعد یک عمر ببین دست و دلم میلرزد
که من و تو به هم آمیزم و ما بنویسم
من و تو چون تن و جانند مخواه و مگذار
این دو را باز همین طور جدا بنویسم
شعر من با تو پر از شادی و شیرین کامیست
باز حتی اگر از سوگ و عزا بنویسم
با تو از حرکت دستم برکت میبارد
فرق هم نیست چه نفرین چه دعا بنویسم
از نگاهت به رویم پنجره ای را بگشای
تا درآن منظره ی روح گشا بنویسم
عشق آن روز که این لوح وقلم دستم داد
گفت هر شب غزل چشم شما بنویسم
این روزها¤¤¤¤
اگر خون هم گریه کنی¤¤¤¤
عمق همدردی دیگران با تو¤¤¤¤
یک کلمه است¤¤¤¤
آخـــــــــــی¤¤¤¤
ببین خدایے با دل م چه کردی
این کارا رو با دل دیگه کردی؟
مثہ دل من دلی رو سوزوندی؟
لباس غم به هیچ دل ے پوشو ندی؟
هیچکے مثہ من نازت و خریده؟
هیچکے با رویای تو پر کشیده؟
میشہ بگی چند تا دل و شکستی؟
میشہ بگی تو چند تا دل نشستی؟
دین و مرام و اعتقادت اینہ؟
دوست دارم عاشقتم همینہ؟
دروغ بود هر چے که به من میگفتی؟
همین بود اون وفایے که میگفتی؟
شاید خدا نکرده عاشق شدے؟
عاشق یک دلب ر دیگه شدے؟
برو ولے اینو یادت بمونہ
تو قول دای بے وفای دیوونہ
من نیستم مانند تو، مثل خودم هم نیستم
تو زخمی صدها غمی، من زخمی غم نیستم
با یادگاری از تبر، از سمت جنگ آمدی گفتم
چه آمد بر سرت؟ گفتی که مَحرم نیستم
مجذوب پروازم ولی، دستم به جایی بند نیست
حالا قضاوت کن خودت، من بیگناهم! نیستم
با یک تلنگر میشود، از هم فروپاشی مرا
نگذار سر بر شانهام، آنقدر محکم نیستم
خواندی غزلهای مرا، گفتی که خیلی عاشقم
اما نمیدانم خودم، هم عاشقم هم نیستم
همیشه نمیشه زد به بی خیالی و گفت: تنها اومدم، تنها میرم... یه وقت هائی دل واماندت یه نفــــــــــــــــــــــــــر رو میخواد نه برای یه ساعت، یا یه روز بلکه برای یه عمـــر
همیشــــه تــــو دلــــتگفتــــی : این مگه با چند نفر دوسته که همیشه آنلاینه ؟ یک جمله همیشه یادت باشه: همیشــــه آنــلـایــن تـــریـــن هــــاتنهـــاتــریـنـنـد .
از تنها بودنم راضی نیستم ؛ اما …. خوشحالم که با خیلی ها نیستم
غم و غصه اش قد يك دنيا می شه
ميره يك گوشه پنهون می شينه
اونجا رو مثل يه زندون می بينه
غم تنهايی اسيرت می كنه
تا بخوای بجنبی پيرت می كنه
وقتی كه تنها می شم اشك تو چشام پر می زنه
غم میاد يواش يواش خونه ی دل در می زنه
ياد اون شب ها می افتم زير مهتاب بهار
توی جنگل لب چشمه، می نشستيم، من و يار
غم تنهايی اسيرت می كنه
تا بخوای بجنبی پيرت می كنه
می گن اين دنيا ديگه مثل قديما نمی شه
دل اين آدما زشته، ديگه زيبا نمی شه
اون بالا باز داره زاغه ابرا رو چوب می زنه
اشك اين ابرا زياد ولی دريا نمی شه
غم تنهايی اسيرت می كنه
تا بخوای بجنبی پيرت می كنه//.
در جهان غصه کوتاهی دیوار مخور
حسرت کاخ رفیق و زر بسیار مخور
گردش چرخ نگردد به مراد دل کس
غم بی مهری آن مردم بی عار مخور
+چي شد كه سيگاري شدي؟
-يه شب بارون ميدومد ، خيلي تنها بودم
+چي شد كه تركـ كردي؟
- يه شب بارون ميومد ديگه تنها نبودم
+چي شد معتاد شدي و سيگار رو دوباره شروع كردي؟
- يه شب بارون ميومد ،دوباره تنها شدم
+چي شد آوردنت اينجا، بستريت كردن؟
-يه شب بارون ميومد،خيلي تنها بودم،توخيابون ديدمش.. اون بود اما تنها نبود . . . !
...